۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

برگی از یک نوشته


خیلی با مهاتما و شخصیتیش آشنایی ندارم ولی این مطلب رو تو فیس بوک خوندم، حیفم اومد که ننویسمش:
.
.
.
قسمتی از دست نوشته های مهاتما گاندی

من می توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته خو يا شیطان صفت باشم

من می توانم تو را دوست داشته يا از تو متنفر باشم،

من می توانم سکوت کنم، نادان و يا دانا باشم،

چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است

و تو هم به یاد داشته باش :

من نباید چیزى باشم که تو می خواهى ، من را خودم از خودم ساخته ام،

تو را دیگرى باید برایت بسازد و

تو هم به یاد داشته باش...

منى که من از خود ساخته ام، آمال من است ،

تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.

لیاقت انسان ها کیفیت زندگى را تعیین می کند نه آرزوهایشان

و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى

و تو هم می توانى انتخاب کنى که من را می خواهى یا نه

ولى نمی توانى انتخاب کنى که از من چه می خواهى .

می توانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.

می توانى از من متنفر باشى بى هیچ دلیلى و من هم ،

چرا که ما هر دو انسانیم.

اين جهان مملو از انسانهاست ،

پس این جهان می تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.

تو نمی توانى برایم به قضاوت بنشینى و حكمی صادر كني و من هم،

قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.

دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می ستایند،

حسودان از من متنفرند ولى باز می ستایند،

دشمنانم کمر به نابودیم بسته اند و همچنان می ستایندم،

چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،

نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى،

من قابل ستایشم، و تو هم.

یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد

به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز می بینى و مراوده می کنى

همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت،

اما همگى جایزالخطا.

نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسانها را از پشت نقاب هاى متفاوتشان شناختى،

و یادت باشد که کارى نه چندان راحت است.
.
.
.

نمیتونم بگم که چقدر باهاش موافقم یا مخالف؛ ولی خیلی خوشم اومد ازش...

شب خوش


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر