۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

سروش علیه سروش



یه درسی داریم به اسم اصول و فنون مذاکره و رهبری که درس جالبیه. نمیدونم کلا اینجا درسا جالبن یا واحدهای ما جالبه!! ولی کلا از این درسمون هم خوشم میاد. یه بار استادمون راجع به یه تست شخصیتی حرف زد به اسم تست مایر-بریگز. من این تست رو زدم و نتیجه اش بهم گفت که من ENFJ هستم. حالا اگه این تست رو بزنین میفهمین که یعنی چی. امشب میخوام راجع به E بودنم حرف بزنم. E یعنی Extravert یعنی برونگرا. خوب این که معلومه که من آدم برونگرایی هستم. کسایی که با من در ارتباطند اینو خوب میدونن. یعنی تقریبا تحت هر شرایط روحی ای که باشم، هر کسی که کنارم باشه، کاملا در جریان قرار میگیره!! حتی اینکه بلاگ دارم هم همینه. ولی واقعا چقدر این برونگرا بودن خوبه؟ میدونم، این سوال رو از هر کسی بپرسی، میگه متعادلش خوبه و اینا، ولی چجوری میشه یه تعادل رسید؟ بحث اصلی اینه.

چند وقت پیش بود و تازه اومده بودیم توی این خونه. با نیما نشستیم و یه فیلم دیدیم و نیما رفت خوابید. من نشسته بودم پای لپ تاپ و فیس بوک و اینا. یه جورایی دپ زده بودم. واقعا دلم میخواست نه اینکه برگردم ایران، بلکه با یکی بشینم و تا صبح حرف بزنم. بالا پایین کردم و رفتم توی میل باکس و شروع کردم به نوشتن. به کسی نوشتم که تعداد شب هایی که پای تلفن صبح کرده بودیم، به اندازه موهای سرم بود. نوشتم، نوشتم، نوشتم و به اندازه چهار سال نوشتم. بیشتر از یک ساعت داشتم پینگیلیش مینوشتم. دستمم توی تایپ نسبتا خیلی تنده، آخرش هم که تموم شد، بر خلاف عادت همیشگیم که بر میگردم و یه بار دیگه میخونم و غلط تایپی و اینجور چیزاشو میگیرم، دگمه سند رو زدم. چون که اینا حرف بود، حرف هم که از دهن در میاد، دیگه نمیتونی برش گردونی. در واقع نامه نمینوشتم، داشتم باهاش حرف میزدم. وقتی که فرستادم، عین یه آتیش لب ساحل که منتظره سیب زمینی فویل پیچی شده توش بریزن، گر گرفته بودم. خیس عرق بودم.واقعا فکر کردم هنوزم میتونم تا صبح حرف بزنم.

روزها اومدن و رفتن و کارای خونه و دانشگاه هم روز به روز زیاد تر میشد، ولی من هنوزم منتظر بودم که این حرفایی که زده بودم، برگرده. نه اینکه مثل تام هنکس تو Cast Away با یه توپ فوتبال حرف زده باشم. تمام مدت به آخرین جمله ای که بصورت تعارف نوشته بودم که منتظر جوابت نیستم، فکر میکردم. "کاش نمینوشتم." ...... " نه بابا، حتی اگر هم نمینوشتم، باز هم جوابی نداشت." این دو تا جمله رو چند بار توی این چند روز به خودم گفتم، خدا میدونه؟ خلاصه کم کم زمان که گذشت، مثل یه آتیشی که این دفعه نه لب ساحل، بلکه روی یه قایق چوبی روی اقیانوس درست شده باشه، کم کم فروکش کردم. از همون اولش هم لب ساحل نبودم، بلکه یه اشتباه لپی بود که فکر کردم لب ساحلم، شاید یه حمله عصبی در اثر غربت. خلاصه که آروم شدم دیگه منتظر هیچ جوابی هم نبودم و نیستم و فقط موند این که چه حرفهایی که زده نشده بود. الآن دیگه ناراحت شدم که چرا گفتم؟ وقتی که اون تشعشع دیده نشد، یا شاید هم شد ولی بروز داده نشد و من عکس العملی ندیدم، این دفعه به این فکر میکردم که چرا من نمیتونم احساستمو کنترل کنم. برای اولین بار به آدمای درونگرا حسودیم شد. حداقل اونا به این مدل مشکل بر نمیخورن که از بروز احساستشون پیش خودشون شرمنده باشن.

من برونگرا بودم، هستم و فکر نمیکنم که بتونم خودمو عوض کنم تا درونگرا بشم. کاری هم ندارم که تا حالا چندین و چند بار به صورت ضعیف و شدید از این حس من سو استفاده هم شده، ولی طبیعت من اینجوریه. احساساتم مثل اونجای خر میمونه، همیشه تو چشم میاد و دیده میشه!!! همونطور که اون آقا خره نمیتونه قایمش کنه، منم نمیتونم. نه اون میتونه بکنه بندازه دور، نه من میتونم سرپوش بزارم روش و خاموشش کنم. فقط امیدوارم که بتونم بعضی اوقات، مثل همون موقعی که توهم تو ساحل بودن منو میگیره، بتونم کنترلش کنم تا دوباره یه حرکت ژانگولری نکنم.

شب خوش

پی نوشت: اگه خواستین تست Myer-Briggs رو بزنین به این آدرس مراجعه کنین، خیلی جالبه و صد در صد علمی و اثبات شده است

http://www.humanmetrics.com/cgi-win/JTypes2.asp




۴ نظر:

  1. ا چه باحال من INFJ ام!!!
    البته الان رو نمی دونم چون سال 83 تستشو دادم... در طول زمان فرق میکنه!
    شاید یه روزی هم E تو تبدیل به I شد! خیلی سخت نگیر... زندگی همینه!
    adidi

    پاسخحذف
  2. در کل فکر می کنم که درصد خطای E از I کمتره، یعنی چون ما ها بروز میدیم، در نتیجه آدمای مختلف میتونن رو قضیه ای که داریم نظر بدن و اگه آدم یه کم باهوش باشه میتونه با پشتوانه این نظرات، تصمیم عاقلانه تری بگیری، پس بهتره که تو E بشی نه من I :)

    پاسخحذف
  3. به نظر من سروشی که همه میشناسنش و دوسش دارن همینیه که الان هستی ولی اگه میخوای برای تعادل چیزی رو الگو قرار بدی بیشتر به بچه ها نگاه کن.اونا نمیدونن E و I چیه،فقط بلدن یاد بدن در لحظه همونی که هستی باشی و دیگه چه مهمه E بهتره یا I !

    پاسخحذف