۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

ما را چه میشود؟


اون روز یه مصاحبه از گلشیفته فراهانی دیدم در مورد فیلم بسیار جالب، متفاوت، کم نظیر و دوست داشتنی "درباره الی" . گلشیفته به نکته بسیار جالبی در مورد فیلم اشاره میکرد که این فیلم در مورد دروغ و دروغگو بودن ایرانی هاست. به خبرنگار توضیح میده که چجوری ایرانی ها از وقتی که وارد دبستان و جامعه میشن یاد میگیرن که دروغ بگن و فیلم بازی کنن. چجوری ایرانی ها دو تا (و یا شایدم چند تا) سبک زندگی دارن و توی خونه یه شکلی زندگی میکنن ولی تو جامعه یه شکل دیگه و البته باید اقرار کنم که این داستان توی نسل جدیدی که تازه دارن میرن دانشگاه و اینا، خیلی فرق کرده و این نسل واقعا نسل یاغی تری نسبت به مان. که خوب یکی از دلایلش واقعا همین پیشرفت های تکنولوژی که بچه ها میبینن که توی دنیا چه خبره.

یکی از مهمترین نمود هایی که این دروغگویی ما داره، توی روابط دوستی مخصوصا با جنس مخالفه. اکثر قریب به اتفاق ما ها همیشه یه سوپاپ اطمینان برای خودمون توی رابطه داریم و این سوپاپ هم یعنی دروغ. یه نکته خیلی جالبی که مثلا توی فیس بوک دیده میشه اینه که چند درصد لیست دوستامون وضعیت تعهد و رابطشون غیر از مجرد ه؟ یعنی واقعا انقدر اوضاع مملکتمون خرابه که مثلا توی یه لیست سیصد نفره، بغیر از اونایی که ازدواج کردن، تعداد کسایی که نوشتن در یه رابطه هستن، حالا چه با نشون دادن اسم طرف، چه بدون اون، کمتر از تعداد انگشتای دسته! این خودش به نظر من یه فاجعه است. چون توی فیس بوک هم دختر خوب زیاد پیدا میشه، و هم پسر خوب، حالا چرا ما بیایم انتخاب های خودمون رو محدود بکنیم و به همه اعلام کنیم که تو رابطه هستیم؟؟!!!! و جالبه، کسایی که خارج از ایران زندگی میکنن، خیلی کمتر از داخلیا در مورد روابطشون دروغ میگن. و به نظر من این نشون میده که جامعه ما ست که مشکل داره نه آدمهای ما. که البته جامعه خودش از آدم ها تشکیل شده یعنی یه جورایی گره خوردن به هم.

الآن جهت گیری که روابط توی ایران داره، در حالت کلی میگم، اینه که پسرای ایرانی در کل دنبال اینن که به بدن یه دختر برسن و دخترا هم به جیب پسر. البته باز هم تاکید می کنم که این خیلی کلیه و شامل همه نمیشه ولی در کل پسر ها برای اینکه بتونن بدن یه دختر رو فتح کنن هزار و یک دوز و کلک و حقه بازی سر هم میکنن که مثلا تا یه ماه دیگه با خانواده خدمت میرسیم و دخترها هم که به نوبه خود، وقتی تو دورانی که سوار 405 دوست پسرشونن، یکی با یه ب ام او بهشون شماره بده، سه روز بعد، اون 405ی بدبخت، میشه هرزه ترین پسر دنیا که فقط میخواسته از اون دختر سو استفاده کنه! با یه کم پس و پیش اینا جزو عادی ترین سناریوهای روابط تو ایرانه!

درست یا غلط، تو جامعه ما یه سری چیزا مخصوصا برای دخترهاش، ارزشه و یه سری چیزا ضد ارزش. نمیخوام راجع به این حرف بزنم که آیا این ارزش ها درسته یا نه! ولی نکته جالبی که باهاش خیلی روبرو شدم، جر و بحث و دعواهایی که دختر و پسر های ایرانی راجع به این داستان میکنن. میتونم به جرات بگم که بیشتر از نصف روابط ایران بخاطر این موضوع از هم میپاشه. دختر نمیخواد، پسر میخواد!!!!! این نهایتا منجر میشه به اینکه یا بهم میزنن، یا پسر راه دیگه ای برای خودش پیدا میکنه، و یا دختر تسلیم میشه و یا پسر تسلیم میشه و با هم به یه نتیجه ای میرسن و سعی میکنن که همدیگرو راضی نگهدارن که خوب این دو مورد آخر خیلی کمتر از دو مورد اول اتفاق میفته! خوب چرا؟ من اعتقاد دارم اگه دو نفر واقعا همدیگرو دوست دارن و میخوان با هم آینده داشته باشن، میتونن با هم کنار بیان، یعنی من که تونستم تا الآن کنار بیام، چرا بقیه نمیان؟ البته شاید من مورد داشتم که حاضر شدم کنار بیام!!!! نمیدونم! ها ها ها

یه دیالوگ خیلی خوبی توی فیلم آبی (کیشلوفسکی) هست که خیلی دوستش دارم. وقتی که شوهر جولی میمیره، جولی به دوست شوهرش اولیویر (که همیشه عاشق جولی بوده) زنگ میزنه که بیا پیشم. شب پیش خودش نگهش میداره و با هم میخوابن. صبح که بیدار میشن، از اولیویر میپرسه: خوب! دیدی من با زن های دیگه فرقی ندارم، بدنم مثل بدن بقیه زن هاست، مثل بقیه زن ها عرق میکنم، مثل بقیه زنها .... و بلند میشه و میره. حالا کاری ندارم که در طول فیلم مشخص میشه که این رابطه بیشتر از شهوت بوده و واقعا دو طرف بهم علاقه داشتن و علاقه مند تر هم میشن، ولی نکته ای که وجود داره همینه که این همه خیانت میکنیم که چی بشه! حالا این دیگه حد اعلای خیانت در یه رابطه است که متاسفانه تو خیلی از روابط ایران دیده میشه، ولی حد پاین ترش اینه که ما ها یاد گرفتیم که حتما دو سه نفر رو در آب نمک برای خودمون نگه داریم. وقتی که وارد یه رابطه میشیم، باز هم به قول قدیمیا، لاس خشکه هامونو میزنیم، اس ام اس بازی های مورد دارمون رو ادامه میدیم، حتی قرارهای مخفیانه و ... ادامه پپدا میکنه، و جالبه که نفر سوم هم اصولا کاری نداره که بدونه طرف تو یه رابطه هست یا نه! کار خودشو میکنه!!! این مسئله رو هم دخترهامون دارن، هم پسرهامون! فرق نمیکنه و من خودم بالشخصه، هم مثلث عشقی چند ماهه بین خودم و دوست دخترم و دوست صمیمیم رو تجربه کردم، هم اینکه بعد از گذشت دو ماه که تازه داره رابطه رو غلطک میفته، یه روز با یه تماس مواجه شدم که من و تو به هم نمیخوریم و سه چهار هفته بعدش خبر عروسی با دوست پسر قبلی رو شنیدم!!!

خلاصه که توی ایران اگه وارد یه رابطه میشی در واقع وارد یه سری جر و بحث های بیست و چهار ساعته به همراه انواع و اقسام مچ گیری ها و امتحان های خیانتی و همچنین عدم اطمینان از اینکه آیا فردا هم این رابطه ادامه پیدا خواهد کرد یا نه، میشی. بجای اینکه سعی کنی تمرکز روی نکات مثبت رابطه بکنی، دنبال اینی که ببینی کجا سوتی میگیری که پس فردا به نفع خودت بتونی ازش استفاده کنی! فرهنگی که تو تمام جامعه ما حتی تو محیط های کاری ما هم حاکمه.ما فقط تنبیه و توبیخ داریم و هیچ وقت شنیده نمیشه که فلانی تشویقی گرفت. یادمه اون اوایل که میرفتم کارخونه، ماه اولی که سرپرستی خط برش فوم را به من دادن و تونستیم بدون اضافه کاری حجم درخواست شده تولید ماه رو برسونیم، من درخواست نفری بیست هزار تومن تشویقی برای کارگرها کردم (در واقع یعنی ده درصد حقوق یک ماه یه کارگر). با درخواست من موافقت شد و سه تا بیست هزار تومن تشویقی داده شد به اون سه نفر. میتونم بگم اگه امام زمان ظهور میکرد این خبر اینجوری تو کارخونه منعکس نمیشد که این شصت هزار تومن پیچید و جالبتر اینه که بعد از مدتی که من هم توی اون کارخونه موندم و کاملا حل شدم، با وجودی که توان تولید رو نسبت به قبل از تشویقی پنجاه درصد هم افزایش دادیم ، نه تنها دیگه از درخواست تشویقی خبری نبود، بلکه مدام سرک میکشیدم که ببینم فلان کارگر کی داره با موبایل حرف میزنه یا هر مدل سوتی دیگه میده که بتونم ازش به عنوان یه برگ برنده استفاده کنم و توبیخش کنم، چقدر دروغ پشت دروغ که به من تحویل داده نمیشد و من هم به نوبه خودم به بالا تر انتقال نمیدادم و جالبتر اینکه هر چقدر کمتر اطمینان کنی و در واقع بیشتر دنبال سوتی گرفتن باشی، هم اون محیط برات غیر قابل تحمل تر میشه و هم خودت و اطرفیانت بیشتر آلوده این طرز فکر میشین. البته باید این رو هم بگم که اطمینان باید دو طرفه باشه، اگه کارگر چند دقیقه با موبایل صحبت میکنه و من چند ساعت هم سر کشی نکنم، آخر روز یه آمار قابل قبول از تولیدش به من بده ، و از اون طرف اون هم باید مطمئن باشه که اگر آمارشو برسونه و یا حتی بیشتر از آمار برسونه، می تونه باز هم تشویقی بگیره. توی روابط هم همین طوریه، اگه عین اسکول ها فقط اعتماد کنی، مطمئننا ازت سو استفاده میشه و آخرشم سرت بی کلاه میمونه، ولی اگه واقعا دو نفر بجای اینکه فقط بهم دروغ بگن و بخوان رفتار و برخورد های خودشونو توجیه کنن، دنبال این باشن که از همدیگه اسفاده کنن، نه سو استفاده، و از وجود همدیگه لذت ببرن، مطمئننا رابطه داشتن تو ایران از این کابوسی که الآن هست به سمت اصل خودش یعنی یه پدیده متافیزیکی حرکت میکنه.

در نهایت میخوام بگم که این دروغ گفتن ها، این خیانت ها، این دو دوزه بازیهایی که ایرانیا بهش مبتلا شدن، در نهایت به ضرر خود آدم تموم میشه، هر دروغی که به هر نحوی آدم توی رابطه اش میگه، باعث میشه که یه اپسیلون کمتر تو رابطه غرق بشه و هر چقدر هم کمتر غرق بشی، زود تر رابطه از بین میره. این به نظر من با اون ضرب المثل آب که از سر گذشت، فرق داره چون یه فرقی بین عمق نیم متری و ده متری و صد متری و پونصد متری دریا وجود داره، هر کسی میتونه تا پنج متر ده متر بره زیر آب، ولی قسمت ناشناخته اقیانوس پونصد متر به پایین تره! وقتی که من به عنوان کسی که تو رابطه ام، چهار نفر دیگه هم دم دستی دارم یا به انواع و اقسام دروغ ها و خیانت ها دست میزنم ، همونا باعث میشه که یه مقدار انرژیم گرفته بشه و همین انرژی های کوچیک کوچیکه که باعث میشه که هیچ وقت نتونم اعماق وجود طرفمو کشف کنم و همین کشف نکردن باعث میشه که رابطه ام بهم بخوره و به اون کسایی که تو آب نمک خوابوندم رجوع کنم و بگم که چقدر خوب شد که اینا رو نگه داشتماااا! و این یعنی یه دور باطل!

شب خوش

۱ نظر:

  1. سروش جون حرفهات کاملا درست و منطقیه اما یادت نره هنر با هم بودن رو هر کسی نداره و من واقعا این قضیه رو هنر میدونم . اگه طرفین بلد باشن چه جوری با هم باشن ، رفتار کنن ، زندگی کنن ، ... هیچ وقت به نفر سوم یا Nام احتیاج نخواهند داشت . چون اونا به تنهایی کاملن و با هم به اوج میرسن و حتی بیکس بودن رو به ، با هر کسی بودن ترجیح میدن ولی اونی که توی آب نمک میخوابونه خودش هنوز ناقصه برای همین هم هر انتخابی رو ناقص میبینه و فکر میکنه اون نقص با تعداد بیشتر آدمها جبران میشه !
    من عقیده اون گروه رو ندارم ولی کاش یکی از اون دید هم میومد کامنت میذاشت . شاید من یه چیزی رو نمیدونم که اونا میدونن ;)

    پاسخحذف