۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

گزارش


نوبتی هم که باشه، نوبت یه سری گزارش دادن از زندگی تو غربته. امروز این کانتر کنار وبلاگم میگه که دو ماه شد که اومدم اینجا، کاری ندارم که چقدر زود گذشت ولی در کل میتونم بگم خوش گذشت :) حالا یه سری آمار بدم که چه تغییراتی کردم و زندگیم الآن چجوریه:

. مهمترینش اینه که سیگار رو ترک کردم. الآن بیشتر از یک ماه که طرفش نرفتم.

. به صورت دست و پا شکسته اینجا ورزش میکنم و با همین ورزش چسکی که میکنم تونستم پیشرفت بسیار قابل ملاحظه ای در زمینه دویدن داشته باشم.

. توی این دو ماه دو تا فستیوال برگزار شده، یکی اش Ekka بود یکیش هم که Riverfire . اولی که بیشتر مال گاوچرونا و مزرعه دارای اینجا بود که حالت نمایشگاه بود ولی دومی یه آتیش بازی بود که هر سال برگزار میشه، ولی امسال چون مصادف شده بود با صد و پنجاه سالگی این شهر دیگه مثلا سنگ تموم گذاشتن.از صبح که عین سیزده بدر خودمون، ملت با انواع اطعمه و اشربه و وسایل لهو و لعب دور رودخونه جمع شده بودن و از ساعت پنج، شش تا هواپیمای ملخی اومدن حرکات محیرالعقول روی رودخونه در آوردن و مراسم اصلیشون هم با یه شمارش معکوس راس ساعت هفت بعد از ظهر کنار رودخونه بریزبین شروع شد که این شمارش معکوس منتهی شد به ظهور دو تا جت F111 تو ارتفاع صد متری که عینه یه شهابسنگ گنده پر سر و صدا از بالا سرمون گذشتن و سه تا پل اصلی و تمام برج های منطقه تجاری شهر شروع کردن به آتیش پراکنی و نیم ساعت بدون توقف ادامه دادن و آخرش دوباره با یه شمارش معکوس راس ساعت هفت و نیم اون دو تا جت از بالا سرمون گذشتن و مراسم تموم شد. واقعا خوشگل بود. فکر هم میکنم بدون اغراق تو کل اون منطقه کنار رودخونه نزدیک به یک میلیون نفر هم آدم جمع شده بود که با صلح و صفا و صمیمیت کنار هم نشسته بودن و از آتیش بازیشون لذت می بردن نه اینکه بخوان تو سر و کله هم بزنن و ...

. دو تا پرزنتیشن دادم، یکیشو که داستانشو نوشتم، دومیش هم که در مورد همون موضوعی بود که رفتم براش مصاحبه کردم و خوب، این یکی اجباری بود.

. Ice Age 3D, Hang Over, Public Enemy, Inglourious Basterdsفیلم هایی که تو سینما دیدم :

. غذاهایی که پختم : پلو مرغ، لوبیا پلو، اسلامبولی پلو، ته چین مرغ، کباب تابه ای، انواع املت، یه غذا من دراوردی با نودل و مرغ و سبزیجات که اسمشو گذاشتیم چاینیز، ماکارونی و کوفته استرالیایی (که فقط سرخ کردم ولی خیلی خوشمزه است).

دیگه حرکت قابل توجه دیگه ای انجام ندادم.

شب خوش

۲ نظر:

  1. در مورد جشن که فقط میتونم بگم کاش ما هم اونجا بودیم میدیدیم ولی در مورد سیگارت باید بگم گل کاشتی ، آففففففففرین :)

    پاسخحذف
  2. عمو جان
    بگو ببینم: شیگارو گذاشتی کنار جاش چی مشرف میکنی؟
    ژواب می ده؟ واشه مام برفست...
    ااااا
    د ی ی ی ی
    د ی ی ی ی

    پاسخحذف